زندگی مثل یک دوربین میمونه...

آسون دستت بگیرش و نگاه کن.

روی خوبی ها زوم کن و ازشون عکس بگیر.

وقتی میرسی به بدی ها دوربینو خاموش کن و به روی خودت نیار که اصلا انگار دیدیشون.

وقتی میرسی به اتفاقات تلخ برو توی گالری و نگاهی به عکس های خوب بنداز.

وقتی میبینی زندگیت داره کثیف میشه...خب کاری نداره. یک پارچه بردار و لنزو تمیز کن.

تمام این عکس ها توی یک آلبوم برات ذخیره میشه.

بعد اینکه از آلبومت شد تو دیگه نیستی. اون روز رفتی مهمونی خدا. البومت حالا دست اونه.

عکسایی که گرفتیو همه رو نگاه میکنه. سعی کن جوری عکس بگیری که وقتی خدا میبینتشون لبخند بزنه.

سعی کن از لحظات تلخی عکس نگیری که اون رو هم ناراحت کنه.

به نظر من تمام اعمال ما توی قلب ما نوشته شده نه توی دفتر دو فرشته ای که روی دوتا شانه انسان نشسته اند. من معتقدم وقتی میخوام به خدا جواب پس بدم اون قلب منو میخونه.

میبینه چه بدی ها و چه خوبی هایی توی قلبم ثبت شده. اونارو میبنه و بنا به اون خونه ی ابدی منو انتخاب میکنه.

مسلما وقتی یک البوم دست شما بیاد و عکس های توشو نگاه کنید دلتون نمیخواد با عکس هایی که از اتفاقات بد و ناگوار گرفته شده روبرو بشید ولی روی عکس هایی که لحظه های شیرین را ثبت کرده اند بیشتر میمانید.

قلب ما هم مثل یک البومه. تمام عکس هایی که با دوربین زندگی میگیریم توی این آلبوم ذخیره میشه. تا آلبوم پر نشده عکس های بد رو در بیار و پاره کن و جاشون عکس های خوب و شیرین بزار.

البوم اعمالتو اینقدر قشنگ کن که وقتی خدا بازش میکنه کلید یک هتل پنج ستاره رو توی بهشت بهت بده.

هم وقت عکس گرفتند محدوده و هم جای آلبومت. تا اینجا نگاه کن ببین چندتا عکس از صحنات ناگوار داری. همین حالا درشون بیار و برو دنبال عکس گرفتن از چیزهای خوب و قشنگ.

سعی کنیم توی لحظه زندگی کنیم. اگر به اینده ای که معلوم نیست بیاد و گذشته ای که رفته فکر کنیم لحظه های خوب رو برای عکس گرفتن از دست میدیم. 

منطقه ی شمال ایران هرساله در زمان نوروز و تابستان و یا تعطیلات توریست و گردشگران زیادی را جذب خود میکند و این به دلیل داشتن هوای مرطوب و معتدل است.

مناطق شمالی ایران که در سمت شمال دریای خزر و در سمت جنوب رشته کوه البرز را دارا هستند در واقع بهترین مناطق برای بارش باران اند.

زیرا ابر هایی که از تبخیر آب دریا حاصل میشوند وقتی به سمت کوه میروند. به آن برخورد میکنند و به صورت باران در میایند. وجود این رشته کوه و دریا که روبروی هم قرار دارند منطقه را مرطوب ساخته زیرا ابر نمیتواند از آنجا خارج شود و باران آن برای خود منطقه میماند.

این آب و هوای دلنشین که فقط در بعضی نقاط ایران یافت میشود باعث شده تا افرادی که در مرکز،جنوب،شرق و غرب زندگی میکنند جذب این مناطق شوند.زیرا بسیاری از منطقه های ایران آب و هوای گرم و خشک و یا سرد و کوهستانی دارد.

در شمال ایران مکان های دیدنی از جمله عمارت هایی که از زمان پهلوی و قاجار مانده،موزه ها،اب گرم های معدنی و... وجود دارد که گردشگران میتوانند از آنها بازدید کنند.

سوغات این مناطق مرکبات ،برنج و چای است که گردشگران در راه شمال میتوانند مزارع برنج و چای را هم ببینند.

در مجموع همه چیز دست به دست هم داده تا منطقه ی شمالی ایران یک جای خوب برای گذراندن تعطیلات باشد.

نوروزتان پیروز

ENGLISH

We have different cultures in the world. Some cultures have different new year with the others.

For example English and American people have Christmas and they design a tree, give each other some presents and have dinner together. But all cultures do not have Christmas. Persian people have different new year. Their new year is "Norouz". Nouroz brings spring for Persians. They make HaftSin for their new year. Haft is Persian means seven and Sin means S. they put seven things that their names start with S on a table or the floor. Note that their language is different. for example they put apple and brunette. In English their names start with A and B but is Persian they call it Sib and Sabze. They have a 13days holiday for Norouz. It the 13^th day; all Persians should go near a river or the sea. They wish and then they throw their brunette in the water. Nouroz is a historical and old custom. Every year all Persians in the world do this things for Norouz.

Poorandokht Vakili.

Class:8/c

شیمی

شاید وقتی کتاب شیمی را میخوانیم با خودمان بگوییم اصلا اینها چه کاربردی در زندگی ما دارند؟! من خودم هم جزء ادم هایی هستم که این جمله را میگویم ولی کاربرد شیمی در زندگی ما خیلی زیاد است.

یک روز از عید 1394 را با دختردایی هایم در خانه ی خاله ام میگذراندیم. خاله ام برای همه چای ریخت. ما کمی دیر تر از بقیه رفتیم تا چای بنوشیم بنابراین چایمان سرد شد. وقتی امدیم خاله ام گفت که میتواند برایمان چای را عوض کند. من و دختر دایی بزرگم قبول کردیم ولی دختر دایی کوچکم گفت که همینطوری مینوشد. خاله ام برای ما دو نفر چای داغ اورد. همه در چایمان شکر ریختیم و با قاشق بهم زدیم تا حل شود. شکر در چای ما زود حل شد ولی دختر دایی کوچکم با تعجب گفت که چرا شکر در چایش حل نمیشود با اینکه مقدار کمی شکر ریخته است! من و دختر دایی ام هم کمی تعجب کردیم . ان موقع اصلا حواسم به درسی که خوانده بودیم نبود که دختر دایی ام گفت:شاید چون برای تو سرد تره.

همان موقع بود که در مغزم جرقه ای زده شد. دو تا دختر دایی ام داشتند بحث میکردند که چه ربطی به دما داره و نداره. که برایشان یکی از قوانین شیمی را توضیح دادم و گفتم: حق با خواهر بزرگترت است . حل شدن مواد به دما هم بستگی دارد.دما حل شدن جامدات را زیاد،مایعات را متوسط و گاز هارا کم میکند. شکر هم یک ماده ی جامد است پس هرچه چایت گرم تر باشد اسان تر حل میشود. و خواستم باز هم چایم را بهم بزنم تا شکرش کاملا حل شود که دیدم سرد شده!

|-:

فیزیک

اگه به اطرافمان دقت کنیم میتوانیم نمونه های بسیاری از استفاده الکتریسیته ی جاری را در زندگیمان ببینیم. یکی از ساده ترین نمونه ها روشن شدن برق خانه است. من تابحال به این توجه نکرده بودم که چرا حتما برای روشن شدن لامپ باید کلید را بزنم. این سوال از برای پدرم مطرح کردم و او اینگونه جواب داد که:

یک مدار را تصور کن که یک لامپ،یک باتری و یک رشته سیم دارد. که همه به هم وصل اند و لامپ را روشن میکنند. من یک نقطه از سیم را میبرم و دوطرف بریده شده را از هم دور میکنم. لامپ دیگر روشن میشود؟مسلما دیگر نه چون من جریان الکتریسیته را که لامپ را روشن میکند را قطع کردم. حالا دوباره این سیم هارا بهم نزدیک میکنم. ایا باز هم لامپ خاموش است؟

جواب دادم: بله چون بار دیگر الکترون ها توانستند از باتری به لامپ بروند و ان را روشن کنند.

پدرم توضیح داد: دقیقا همین اتفاق در کلید برق میوفتند. ساختار کلید برق طوریست که اگر انرا به حالت خاموش در اوریم اتصال بین دو سیمی که الکترون ها از انها عبور میکنند تا لامپ روشن شود قطع میشود ولی اگر آنرا به حالت روشن در آوریم الکترون ها به سادگی به درون لامپ میروند و آنرا روشن میکنند.

|-: